جدول جو
جدول جو

معنی عشوه ساختن - جستجوی لغت در جدول جو

عشوه ساختن
(خَ / خِ کَ دَ)
فریب ساختن. فریب در کار آوردن:
چو نان طلب کنم از شاه عشوه سازد قوتم
چو آب خواهم از ایام زهر دارد پیشم.
خاقانی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سِ تُ دَ)
نشان دادن. ارائه دادن. عرضه کردن. عرضه دادن:
چون بیابد برده ای را خواجه ای
عرضه سازد از هنر دیباچه ای.
مولوی
لغت نامه دهخدا
پریشان کردن، آشفته کردن، آلودن، آلوده کردن، آمیختن، گمراه کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد